مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
و نیز میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ، وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدى لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً، وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ، یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ، وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُمْ».(محمد/ 33: به درستى كسانى كه كافر شدند و از راه خدا جلوگیرى نموده، با رسول به دشمنى برخاستند، بعد از آنكه راه هدایت بر ایشان روشن شد، بدانند كه به خدا هیچ ضررى نمىرسانند، و به زودى اعمالشان حبط مىشود، اى كسانى كه ایمان آوردهاید شما خدا و رسول را اطاعت كنید، و زنهار كه اعمال خود را باطل مكنید)در روایات اسلامی نیز به این موضوع اشاراتی شده است. از آن جمله روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:«وقتى قیامت به پا شود امت من سه طائفه خواهند شد: ـ فرقهاى كه خداى تعالى را به خلوص عبادت مىكردهاند.ـ فرقهاى كه خداى تعالى را به ریاء بندگى مىكردهاند ـ فرقهاى كه خدا را عبادت مىكردند تا به سودى دنیوى برسند.یکی از انواع ثوابها و عقابهایی که خداوند متعال در قرآن به مردم وعد و وعید داده است آن است که اگر کار نیکویی انجام دهند بدیهایشان را میپوشاند و اگر کار اشتباهی انجام داده و از ارتکاب به آن پشیمان نگشته و توبه نکنند مجازاتشان آن است که برخی از کارهای نیکشان به وسیله آن عمل زشت پوشیده شده و به اصطلاح حبط میگردد. این امر نیز به هیچ وجه منافاتی با عدالت باری تعالی نخواهد داشت خداى تعالى به آنكه به منظور دنیا خدا را عبادت مىكرد مىفرماید: تو را به عزت و جلال خودم سوگند مىدهم بگو كه در عبادتت چه منظور داشتى؟ در پاسخ مىگوید: منظورم دنیا بود. خطاب مىرسد لا جرم آنچه از راه عبادت جمع كردى برایت سودى ندارد و به سوى آن برنخواهى گشت، او را به سوى آتش ببرید. به آنكه عبادت خدا را ریایى انجام داده است مىفرماید: تو را به عزت و جلال خود سوگند مىدهم بگو كه از عبادت من چه منظورى داشتى؟ مىگوید: منظورم خودنمایى بود. پس خطاب مىرسد هر عبادتى كه مىكردى و با آن خودنمایى مىنمودى به درگاه ما نرسیده در نتیجه آن عبادت، امروز سودى به حالت ندارد، او را به سوى آتش ببرید.و به آنكه عبادت خدا را به خلوص انجام مىداده خطاب مىرسد: تو را به عزت و جلالم سوگند، بگو كه به چه منظورى مرا عبادت مىكردى؟ مىگوید: به عزت و جلالت سوگند كه تو خود از من بهتر مىدانى كه تو را فقط براى خشنودى و پاداش خانه آخرتت عبادت مىكردم. خطاب مىرسد: آرى، راست گفتى اى بنده من، او را به سوى بهشت ببرید» «احباط» در اصطلاح متكلمان و علمای عقائد عبارت از این است كه ثواب اعمال پیشین بر اثر گناهان از بین برود. در واقع نقطه مقابل تكفیر است كه به معنى از بین رفتن كیفر و آثار گناهان پیشین به خاطر اعمال نیك آینده میباشد.علامه مجلسى در این زمینه میفرماید: مشهور میان متكلمان امامیه مىگویند: ثواب مشروط به آن است كه انسان با ایمان از دنیا برود و عقاب مشروط به این است كه به هنگام مرگ با اسلام و توبه از دنیا نرود. هر کس کاری انجام میدهد به تناسب آن عمل استحقاق ذم یا مدح را پیدا میکند.و به آنكه عبادت خدا را ریایى انجام داده است مىفرماید: تو را به عزت و جلال خود سوگند مىدهم بگو كه از عبادت من چه منظورى داشتى؟ مىگوید: منظورم خودنمایى بود. پس خطاب مىرسد هر عبادتى كه مىكردى و با آن خودنمایى مىنمودى به درگاه ما نرسیده در نتیجه آن عبادت، امروز سودى به حالت ندارد، او را به سوى آتش ببرید رابطه حبط اعمال با عدالت حال این سۆال پیش میآید که آیا به راستى ممكن است اعمال نیك آدمى به خاطر اعمال بدش حبط و نابود شود؟ آیا این مساله با عدالت خداوند منافات ندارد؟!یکی از انواع ثوابها و عقابهایی که خداوند متعال در قرآن به مردم وعد و وعید داده است آن است که اگر کار نیکویی انجام دهند بدیهایشان را میپوشاند و اگر کار اشتباهی انجام داده و از ارتکاب به آن پشیمان نگشته و توبه نکنند مجازاتشان آن است که برخی از کارهای نیکشان به وسیله آن عمل زشت پوشیده شده و به اصطلاح حبط میگردد. این امر نیز به هیچ وجه منافاتی با عدالت باری تعالی نخواهد داشت. عدالت آن است که فرد مجرم متناسب با نوع جرم مجازات گردد. نه کمتر و نه بیشتر از آن. جدای از اینکه باب توبه تا لحظه مرگ برای انسان باز است و اگر فرد از گناهش بازگردد اعمال پوشیده شده دوباره نمایان خواهند شد.گاه مىشود انسان سالیان دراز زحمت مىكشد و با مشقت فراوان سرمایهاى مىاندوزد ولى با یک ندانم كارى و یا یك هوسبازى آن را از دست مىدهد یعنى حسنات سابق حبط مىشود و یا به عكس مرتكب اشتباهات و خسارتهاى زیادى شده و با یک عمل عاقلانه و حسابشده همه را جبران مىكند. در مسائل معنوى نیز همین اصل صادق مىباشد.
منابع: بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج5 ،ص 333. ترجمه المیزان، ج2، ص: 250 و 251 و ج 10، ص 268. تفسیر نمونه، ج2، ص 113 و 114 و ج 19، ص 531. نظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:در دنیا به چه منظور عبادت کردی؟, ] [ 15:54 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |